کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



تزاحم حج با ازدواج ۶۱
استطاعت با مهریه ۶۲
اجاره شوهر در حج همسر ۶۲
همراهی محرم در سفر حج ۶۳
ممانعت حمل از استطاعت ۶۵
استطاعت در بانوان شیر ده ۶۶
مقدمه
خداوند متعال در دعوتی عمومی، خطاب به حضرت ابراهیم(ع) فرمود:
«وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى‏ کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق‏»[۱]
ای ابراهیم مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب های لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند.
حج در اسلام از جایگاه والا و ویژه ای برخودار است؛ زیرا احکام آن در قرآن کریم به صورت گسترده آمده است حتی به مواردی از اجزا و احکام آن نیز اشاره شده؛ مثلا:
صفا و مروه: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما‏»[۲]
همانا صفا و مروه از شعائر خداست پس هر که حج خانه خدا کند یا عمره به جا آورد مانعی نیست میان آن دو طواف کند.
حلق و ذبح: « وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتَّى یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ»[۳] و سرهای خود را نتراشید تا قربانی به قربانگاه برسد و در آنجا ذبح شود.
محرمات احرام: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَج‏»[۴] حج در ماه های معینی است پس هر که در آن ماه ها ملتزم به حج شد همبستری و نافرمانی و مجادله در اثنای حج ممنوع است.
وقوف در عرفات و مشعر الحرام: « ْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرام‏»[۵]
و هنگامی که از عرفان کوچ کردید خدا را نزد مشعر الحرام یاد کنید و آیات دیگر که همگی از اهمیت حج حکایت می کند.
و همچنین روایت ذریح محاربی از امام صادق(ع) که گویای اهمیت حج است:
«من مات و لم یحجّ بحجه الاسلام لم یمنعه من ذلک حاجه تجحف به او مرض لا یطیق فیه الحج او سلطان یمنعه فلیمت یهودیا او نصرانیا».[۶]
اگر کسی بی آن که عذری داشته باشد حج را ترک کند و در آن حال بمیرد یهودی و یا نصرانی مرده است.
در روایت دیگری امام صادق می فرماید: اگر سالی، خانه خدا حج گزار نداشت و افراد مستطیع یافت نشد حکومت و حاکم اسلامی باید با بهره گرفتن از بیت المال گروهی را به حج بفرستد:
«لو عطل الناس الحج لوجب علی الامام ان یجبرهم علی الحج ان شاووا و ان ابو فانّ هذا البیت انما وضع للحج».[۷]
اگر مردم حج را تعطی کنند بر پیشوا و زمامدار است که مردم را بر انجام حج ناگزیر سازد؛ آنان مایل باشند یا نباشند؛ چرا که این خانه برای حج قرار داده شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
آیات و روایات بالا بیانگر اهتمام شارع به امر حج می باشد اما حج با تمام اهمیتی که دارد تنها یک بار بر انسان واجب می شود و از شرایط مهم آن استطاعت است که در این نوشتار به این مسئله می پردازیم.
فصل اول: کلیات
حج از ارکان مهم اسلام
حج یکی از ارکان پنجگانه‌ای است که کاخ رفیع اسلام بر آنها استوار گشته است
بنی الاسلام علی خمس علی الصلاه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه[۸]
حج نه تنها یکی از ارکان خمسه اسلام است بلکه در میان این ارکان از همه مهمتر و جامعتر بشمار می‌آید چنانکه مرحوم صاحب جواهر در تعریف و برتری حج از ارکان دیگر فرمود:
و هو من اعظم شعائر الاسلام و افضل ما یتقرب به الانام الی الملک العلام لما فیه من اذلال النفس و اتعاب البدن و هجران الاهل و التغرب عن الوطن و رفض العادات و ترک اللذات و الشهوات و المنافرات و المکروهات و انفاق المال و شد الرحال و تحمل مشاق الحل و الارتحال و مقاساه الاهوال و الابتلاء بمعاشره السفله و الانذال فهو حینئد ریاضه نفسانیه و طاعه مالیه و عباده بدینه قولیه و فعلیه، و جودیه و عدمیه و هذا الجمع من خواص الحج من العبادات التی لیس فیها اجمع من الصلاه و هی لم تجتمع فیها من اجتمع فی الحج من فنون الطاعات … و علی کل حال فللحج اسرار و فوائد لا یمکن احصاؤها[۹]
سپس مرحوم صاحب جواهر ادامه داد: و من هنا ورد ان الحج المبرور لا یعدله شیئی که هیچ چیز برابری با آن نمی‌کند و لذا امام صادق (ع) در پاسخ سؤال عمر بن یزید است که عرضه داشت ما یعدل الحج شیئ ؟ فرمود: ما یعد له شیئ و الدرهم فی الحج افضل من الفی الف فیما سواء فی سبیل الله[۱۰]
نکته قابل توجه در این روایت این است که یک درهم در راه حج برتر از هزاران خرج‌هائی است که آن خرجها هم در راه خدا مصرف شده باشد یعنی این مقایسه بین مصرفهای فی سبیل الله است نه غیر آن.
سپس صاحب جواهر تمسک به روایات دیگر نمود تا برتر بودن حج از سایر عبادات را اثبات نماید. از جمله روایتی است که امام (ع) در مورد برتری حج از نماز و روزفرمودانه افضل من الصلوه و الصیام و سپس علت این افضل بودن را هم ذکر نمود لان المصلی یشتغل عن اهله ساعه و ان الصائم یشتغل عن اهله بیاض یوم و ان الحاج لیشخص بدنه و یضحی نفسه و ینفق ماله و یطیل الغیبه عن اهله لا فی مال یرجوه و لا فی تجاره.[۱۱]
چنانکه در روایت دیگر فرمود: اما انه لیس شیئ افضل من الحج الصلوه سپس ادامه می‌دهد و فی‌الحج هنا صلوه و لیس فی الصلاه تدلکم حج.[۱۲]
مرحوم صدوق در جمع این روایت و روایت دیگر فرمود: فالحج بهذا الوجه افضل من الصلوه و صلوه فریضه افضل من عشرین حجه مجرده عن الصلاه.[۱۳]
اما از آنجایی که حج متضمن نماز می‌باشد حج برتر از نماز خواهد بود. همچنانکه در روایت دیگری حج برتر از صیام و جهاد مطرح شده است.
انه افضل من الصیام و الجهاد و الریاط[۱۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-15] [ 09:27:00 ب.ظ ]




تامپسون (۱۹۹۴) تنظیم هیجان را چنین تعریف می کند: تنظیم هیجان در برگیرنده فرایندهای درونی و بیرونی است که مسئول نظارت، ارزیابی و تعدیل واکنشهای هیجانی، به خصوص اشکال شدید و زودگذر برای نیل به اهداف فردی هستند. این تعریف دربرگیرنده چندین فرایند تنظیم هیجان است. اول، این که همسو با گفته های مسترز (۱۹۹۱)، تنظیم هیجان می تواند به ابقاء و تقویت برانگیختگی هیجانی و همچنین بازداری یا آرام سازی آن منجر شود. اغلب نظریه پردازان اعتقاد دارند در فرهنگ هایی که بازداری هیجان را تنظیم می کنند، مهارت های تنظیم هیجان منجر به فرونشینی برانگیختگی هیجانی می شوند. اما حتی در فرهنگ هایی که این چنین القاء می کنند، راهبرد های مدیریت هیجان اغلب به ابقاء و تقویت برانگیختگی هیجانی منجر می شوند، مانند زمانی که افراد برای خودشان احساس تأسف می کنند، یا زمانی که بزرگسالان درباره احساسات گناه، خشم یا شرم در پاسخ به بی عدالتی اجتماعی نشخوار می کنند. دوم این که، تنظیم هیجان نه تنها راهبردهای خود مدیریتی اکتسابی را شامل می شود بلکه تنوعی از تأثیرات بیرونی را به وسیله نوع هیجانی که تنظیم می شود، در بر می گیرد. علت این امر آن است که میزان قابل ملاحظه ای برای نظارت، تفسیر و تعدیل حالت های انگیختگی نوباوگان اختصاص می دهند، به بیان دیگر هیجان های آن ها را تنظیم می کنند. همزمان با رشد فرزندان، والدین از مداخله های مستقیم و غیر مستقیم نیز استفاده می کنند. والدین این عمل را هم برای بهزیستی روانشناختی کودک و هم برای اجتماعی کردن رفتار هیجانی انجام می دهند، طوری که با انتظارات مرتبط با احساسات و تجلی آن ها منطبق باشد (سارنی، ۱۹۹۰؛ به نقل از تامپسون، ۲۰۰۷). علاوه بر این، روابط والد- فرزند و دیگر وابستگی های اجتماعی معنادار بر مطالبه های تنظیم هیجان و کارایی راهبرد های مدیریت انگیختگی که کودکان در سایه این ارتباطات فرا می گیرند، اثر می گذارد. افراد در بزرگسالی و در شرایط ناکام کننده، یا همدلی یا با بهره گرفتن از حس شوخی تلاش می کنند تا مکرراً هیجانهای دیگر را تنظیم کنند. بنابراین رشد هیجان ها مستلزم مدیریت هیجان خود فرد است که در بافت اجتماعی رخ می دهد و بطور معناداری مدیریت انگیختگی کودکان را از طریق تأثیرات گسسته تجربه شده توسط فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. (برای مثال، برانگیختگی گناه یا شرم بجای خشم، هنگام اتهام ناعادلانه)، به احتمال زیاد این فرایند اشکال زودگذر و شدید آن هیجان را تحت تأثیر قرار می دهد. به عبارت دیگر، جنبه های مدیریت هیجان، شدت هیجان تجربه شده را کاهش می دهد یا تقویت می کند؛ آغاز یا بهبود آن را به تأخیر می اندازد یا سرعت می بخشد، دوام آن را محدود یا تقویت می کند؛ میزان یا تغییر پذیری هیجان را کاهش یا افزایش داده و سایر اشکال کمی پاسخ هیجانی را تحت تأثیر قرار می دهد (تامپسون، ۱۹۹۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۳-۳- تنظیم شناختی هیجان :
مدیریت هیجانات به منزله فرایند های درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تفسیر واکنشهای عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارد و هر گونه اشکال و نقص در تنظیم هیجانات می تواند فرد را در برابر اختلالت روانی چون اضطراب و افسردگی آسیب پذیر سازد (گارنفسکی و کرایچ[۳۲]، ۲۰۰۳). به اعتقاد محققان، چگونگی ارزیابی دستگاه شناختی فرد در هنگام روبه رو شدن با حادثه منفی از اهمیت بالایی برخوردار است. سلامت روانی افراد ناشی از تعاملی دو طرفه میان استفاده از انواع خاصی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ها و ارزیابی درست از موقعیت تنش زا است (گارنفسکی، بان و کرایچ[۳۳] ، ۲۰۰۳). محققان نه راهبرد شناختی را در تنظیم هیجان ها معرفی کرده اند: نشخوار فکری، پذیرش، خود را مقصر دانستن، توجه مثبت مجدد، توجه متمرکز بر برنامه ریزی، بازنگری و ارزیابی مجدد به صورت مثبت، تحت نظر قرار دادن، فاجعه آمیز تلقی کردن و مقصر دانستن دیگران هستند (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون[۳۴]، ۲۰۰۱).
در این تحقیق اصطلاح مقابله شناختی و تنظیم شناختی هیجان به عنوان اصطلاحات جایگزین مورد استفاده قرار گرفته اند و به طور کلی هر دو مفهوم می توانند به عنوان شیوه ی شناختی دستکاری ورود اطلاعات فراخوانده ی هیجانی شناخته شوند (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱). به عبارت دیگر، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، به نحوه ی تفکر افراد پس از بروز یک تجربه ی منفی یا واقعه ی آسیب زا برای آن ها اطلاق می شود (بیگی، ۱۳۹۰). تنظیم هیجان ها از طریق شناخت ها، به طور جدایی ناپذیری با زندگی انسان مرتبط است. شناخت ها یا فرایند های شناختی ممکن است به ما در مدیریت و تنظیم هیجان ها یا احساسات ما کمک کند، تا ما روی هیجان ها کنترل داشته باشیم و یا توسط آن ها درهم شکسته نشویم، برای مثال در حین تجربه تهدید یا وقایع فشارآور یا بعد از وقوع آن ها (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱). راهبرد های تنظیم شناختی هیجان ها به افراد کمک می کنند تا برانگیختگی ها و هیجان های منفی را تنظیم نمایند. این شیوه تنظیم با رشد، پیشرفت یا بروز اختلالهای روانی رابطه مستقیم دارد (کرایچ، پرامبوم و گارنفسکی[۳۵]، ۲۰۰۲). بنابراین، در نتیجه ارزیابی شناختی نادرست از موقعیت به دلیل کمبود اطلاعات، برداشت اشتباه یا اعتقادات بی منطق و نادرست، فرد راهبرد شناختی خود را برای روبه رو شدن با موقعیت تنیدگی زا بر می گزیند (گارنفسکی و کرایچ، ۲۰۰۶). بدین ترتیب با انتخاب راهبرد مقابله ای کارآمد ابعاد شناختی، هیجانی و رفتاری بر افزایش استفاده از مقابله های سازگارانه علاوه بر ارتقای سلامت روان اثرگذار است (قاسم زاده نساجی، پیوسته گر، حسینیان، موتایی و بنی هاشمی، ۱۳۸۹).
۲-۳-۴- ابعاد تنظیم شناختی هیجان:
ملامت خود: فرد در مواجه با اتفاق ناگوار خود را مقصر و متهم اصلی در بروز شرایط می داند.
ملامت دیگران: فرد در مواجه با اتفاق ناگوار دیگران را مقصر و عامل اصلی در وقوع رویداد می داند.
نشخوار فکر: بروز شرایط ناگوار موجب ایجاد مشغولیت فکری پیرامون ابعاد گوناگون واقعه می گردد و مدام احساسات و انکار ایجاد شده به دلیل شرایط ناگوار، توسط فرد مرور می شود.
تلقی فاجعه آمیز: فرد شرایط ایجاد شده را وحشتناک تر و شدید تر از واقعیت آن واقعه، ادراک و ابراز می کند.
تمرکز مجدد مثبت: فرد در برخورد با شرایط ناگوار، به یادآوری تجارب مثبت خود می پردازد.
ارزیابی مجدد مثبت: فرد سعی می کند در برخورد با شرایط ناگوار، آن را مثبت ارزیابی نموده و بر سازنده بودن آن شرایط تاکید کند.
پذیرش: فرد در برخورد با رویداد ناگوار، خود را ناچار به پذیرش و کنار آمدن با شرایط می بیند.
برنامه ریزی کردن: فرد در مواجه با شرایط ناگوار، اقدام به برنامه ریزی برای کم کردن عوارض منفی ناشی از اتفاق می کند.
دیدگاه پذیری: فرد اهمیت پیش آمد ناگوار را به وسیله توسعه و وسعت دادن به دیدگاه فردی خود کم می کند.
۲-۳-۵- مدل های تنظیم هیجان
پژوهش در مورد تنظیم هیجان منجر به ظهور رویکردهایی در زمینه وحدت یا جدایی دو پدیده هیجان و تنظیم هیجان شده است. گروهی عنوان می کنند که هیجان بطور ذاتی نظم دهنده است و این که این دو مفهوم نمی توانند مجزا شوند (برای مثال، استنسبری و گانر، ۱۹۹۴ به نقل از کول، مارتین، دنیس[۳۶]، ۲۰۰۴). گروهی دیگر ادعا می کنند که این اصطلاح به طور ضمنی به دو پدیده اشاره دارد که یکی در برگیرنده فرایند های مرتبط با تولید هیجان و دیگری شامل مجموعه ای گسترده از فرایندها است که به دنبال هیجان فراخوانده شده ظاهر شده و درگیر مدیریت یا سوء مدیریت هیجان تولید شده، می گردند. سردمداران این مدل دو عاملی، مقاله کول و همکاران (۲۰۰۴) است که در آن رویکردهای پژوهشی تشویق به اتخاذ این موضع شده اند که در ابتدا هیجان تولید شده را در نظر گرفته و سپس به این موضوع بپردازند که چگونه فرایند تنظیمی منجر به تغییر حالت هیجانی فرا خوانده شده می گردد. یکی از فرض های آن ها در مورد مجزا بودن این دو سازه این است که هیجان ها بسته به این که چگونه تنظیم می شوند دارای تأثیرات مختلف هستند. در واکنش به این مقاله، کمپوس، کارل و کامراس[۳۷] (۲۰۰۴) رویکرد واحدی را به هیجان و فرایند تنظیم هیجان اتخاذ کردند. در این جا هدف ارائه دلایل آن ها در تبیین چگونگی واحد بودن این دو پدیده نیست؛ بطور خلاصه آن ها معتقدند که به نظر می رسد در دنیای واقعی فرایندهای زیر بنایی هیجان و تنظیم هیجان یکسان است، در واقع پدیده ای واحد هیجان ها راتولید می کنند و همچنین فرایندها توجیه کننده ی تنوع تجلی و ابراز هیجان هستند.
-مدل فرایند تنظیم هیجان گروس
گروس (۲۰۰۲) تنظیم هیجان را این طور تعریف کرده است ” چه هیجانی را کجا و چه وقت داشته باشیم، و آن ها را چطور تجربه و بیان کنیم". مدل فرایند تنظیم هیجانی (گروس، ۱۹۹۸)، استراتژیهای تنظیم هیجانی را بر طبق موقعی که آن ها بر این فرایند در طول ارزیابی موقعیتهای بالقوه یا در طول تعدیل تمایلات پاسخ ها تاثیر می گذارند، طبقه بندی می کند. ارزیابی مجدد شناختی و بازداری بیانگر دو استراتژی تنظیم هیجانی می باشد که می توانند بر طبق این که کی آن ها اتفاق می افتد، قبل یا بعد از گرایشات پاسخی هیجان که پاسخدهی فیزیولوژیکی، رفتاری و تجربه ای را تغییر می دهند، متمایز می شوند (گروس، ۲۰۰۱). ارزیابی مجد شناختی یک استراتژی می باشد که در آن شخص درباره ی یک موقعیت فکر می کند تا اثر هیجانی آن را تغییر دهد. برای مثال، یک شخص ارزیابی مجدد شناختی را در طول یک مصاحبه ی شغلی اینگونه بکار می برد که شخص مصاحبه را به عنوان یک فرصت برای یادگیری بیشتر درباره ی یک موقعیت تفسیر کند نه این که آن را به عنوان قضاوت در مورد توان بالقوه ی خود به عنوان یک کارمند تفسیر کند، در غیر این صورت مصاحبه ممکن است به عنوان یک بدبختی ارزیابی شود و بنابراین گرایشات پاسخی مشابه را فرا نخواند (بیگی، ۱۳۹۰).
در مقابل، بازداری بیانگر به بازداری رفتار بیانگر هیجان اشاره دارد. برخلاف ارزیابی مجدد شناختی، بازداری بیانگر بر تعدیل گرایشات پاسخی هیجان که قبلاً بوجود آمده اند، اثر می گذارد. برای مثال، شخص ممکن است احساساتش را در طول یک بحث با دوستان از طریق ناپدید کردن احساسات عصبانی شدن از دیگران را سرکوب کند (گروس و لونسون[۳۸]، ۱۹۹۳).
تنظیم هیجان بیشتر در دو چارچوب مهم (گروس، ۱۹۹۹) بررسی می شود:
۱) راهبردهای تنظیم هیجانی که پیش از رخداد حادثه (پیش از ایجاد هیجان و یا در آغاز بروز آن فعال می شوند و از بروز هیجان های شدید پیشگیری می کنند).
۲) راهبرد هایی که پس از بروز حادثه و یا پس از پیدایی هیجان فعال می شوند (این راهبرد ها نمی توانند از ایجاد هیجان های شدید پیشگیری کنند). راهبردهای تنظیم هیجانی که پیش از رخداد حادثه استرس زا فعال می شوند باعث تعبیر و تفسیر موقعیت به نحوی می گردند که پاسخ های هیجانی مرتبط با آن موقعیت را کاهش دهند (بک[۳۹]، ۱۹۹۱). این فرایند ارزیابی دوباره نامیده می شود. برای نمونه، فرد یک رویداد در حال وقوع را به جای اینکه یک تهدید به شمار آورد به عنوان یک چالش ارزیابی می کند (بیگی، ۱۳۹۰).
۲-۳-۶- فرایند تنظیم هیجان
شاید اساسی ترین معما در تعریف تنظیم هیجان، این باشد که هنگام مدیریت هیجان چه چیزی تنظیم می شود. به این دلیل که هیجان پدیده ای چند وجهی است (شامل برانگیختگی فیزیولوژیکی، کنش وری عصب شناختی، ارزیابی شناختی، فرایندهای توجیهی و تمایلات پاسخ دهی)، راه های گوناگونی برای تنظیم هیجان وجود دارد. بررسی این راه ها نشان می دهند که اصطلاح تنظیم هیجان به پدیده ی واحدی اشاره ندارد، بلکه این پدیده تحت عنوان مفهوم گسترده ای است که حوزه ای از فرایند های به نسبت مرتبط را شامل می شود (تامپسون، ۱۹۹۴).
در نقطه ثقل این فرایندها، سازماندهی سیستم عصبی قرار دارد که درگیر تنظیم برانگیختگی هیجانی از طریق فعل و انفعالات درونی وبیرونی است. ظرفیتهای تنظیم هیجان و خود مدیریتی، بخشی بر پایه مؤلفه های عصبی فیزیولوژیکی استوارند که در طول سال اول ظهور می کنند و مبنایی برای اشکال پیچیده تر مدیریت هیجانی در سال های بعد فراهم می نمایند. در واقع فرایندهای عصبی فیزیولوژیکی زیر ساخت انگیختگی هیجانی و مدیریتی، بخشی است از آن چه که تنظیم می شود. مدیریت درون دادهای مربوط به اطلاعات از نظر هیجانی و مدیریتی، بخشی است از آن چه که تنظیم می شود. مدیریت درون دادهای مربوط به اطلاعات از نظر هیجانی برانگیزاننده، روش دیگری است که هیجان از طریق آن می تواند تنظیم شود. فرایندهای توجهی از همان اوایل زندگی، عهده دار کارکردهایی برای تنظیم هیجان می باشند. به این صورت که در برخی از موقعیت ها، تمرکز توجه و درون دادهای اطلاعاتی که موقعیت هیجانی فرد را تحت تأثیر قرار می دهند، تنظیم می شوند. در مواقع دیگر، هیجان از طریق مولفه های دیگر فرایند اطلاعاتی تنظیم می شود. در این روش به جای محدود کردن درون دادهای مربوط به اطلاعات از نظر هیجانی برانگیزاننده، افراد از طریق تغییر تفسیر یا تحلیل این اطلاعات، هیجان های خود را تنظیم می کنند (تامپسون، ۱۹۹۴).
به طور مختصر، مسیرهای رشدی گوناگونی برای تنظیم هیجان وجود دارند که از کوشش عوامل خارجی به منظور مدیریت هیجان های کودکان و گنجایش رشدی کودک برای خودتنظیمی نشأت گرفته اند. این ها بر پایه های عصبی فیزیولوژیکی برای تنظیم انگیختگی، کنترل فرایندهای توجهی، تحلیل علی جایگزین برای موقعیت های از نظر هیجانی برانگیزاننده، تغییر رمزگردانی محرک های هیجانی درونی، افزایش دسترسی به منابع مقابله ای، تنظیم مطالبه های هیجانی موقعیت های خانوادگی و انطباقی برای تجلی هیجان مبتنی هستند. هر یک از این مسیرها پاسخ های متفاوتی برای پاسخ به این سوال که چه چیزی تنظیم می شود، فراهم می کنند. بنابراین، تنظیم مؤثر هیجان می تواند هر یک از این فرایند ها را به صورت مجزا یا ترکیبی از هم در بر گیرد (تامپسون، ۱۹۹۴).
۲-۴- دلبستگی
مفهوم دلبستگی به گونه های متفاوتی تعریف شده است اما چیزی که در همه این تعاریف مشترک می باشد این است که دلبستگی عنصر اساسی تحول طبیعی انسان به شمار می رود (مالک پور، ۲۰۰۷). به عبارت دیگر دلبستگی به توانایی غریزی نوزاد انسان برای ایجاد ارتباط قوی و عاطفی معنادار با اطرافیان و مراقبانش اشاره دارد (کتراپال[۴۰]، ۲۰۰۹). بالبی در تاکید بر اهمیت ارتباط مادر و کودک معتقد است آن چه که برای سلامتی روانی کودک ضروری است، تجربه یک ارتباط گرم، صمیمی و مداوم با مادر یا جانشین دائم اوست. او معتقد است که بسیاری از اشکال روان آزردگی ها و اختلال های شخصیت حاصل محرومیت کودک از مراقبت مادرانه و یا عدم ثبات رابطه کودک با چهره ی دلبستگی است (بالبی، ۱۹۷۳).
به گفته ی بالبى ( ۱۹۶۹ ) دلبستگى نشأت گرفته از پیوندهاى اولیه کودک و مراقب اوست که تأثیر فوق العاده اى درطول زندگى دارد و اگر این پیوندها به درستى شکل گرفته باشند، الگوى ارتباطى و رویایى با مشکلات سازنده اى را باعث مى شوند. روابط دلبستگی نقش بسیار مهمی در احساس امنیت افراد دارند (بالبی، ۲۰۰۶). بالبی اظهار داشت که پیوند والد–کودک، بافت غیر قابل جایگزینی را برای رشد هیجانی فراهم می نماید. به نظر وی اکثر مشکلات دوران کودکی و بزرگسالی منتج از تجربیات واقعی دوران کودکی است (بالبی، ۲۰۰۶).
۲-۴-۱- تعریف دلبستگی
دلبستگی عبارت است از پیوند های عمیقی که با افراد خاصی در زندگی خود برقرار می کنیم، طوری که باعث می شود وقتی با آن ها تعامل می کنیم احساس شعف و نشاط کرده و به هنگام استرس از این که آن ها را در کنار خود داریم احساس آرامش کنیم. نوباوگان در پایان سال اول زندگی به افراد آشنایی که نیازهای جسمانی و تحریکی آن ها را فراهم کرده اند دلبسته می شوند ( برک[۴۱]، ۲۰۰۱، ترجمه یحیی سید محمدی، ۱۳۸۳). نظریه دلبستگی ریشه در نظریه کردارشناسی دارد. از پیشروان کردارشناسی لورنس و تینبرگر مشهورترند. بر اساس اصول موضوعه ی کردارشناسی، هر رفتاری که در موجود زنده وجود دارد دارای ارزش بقایی است. به منظور مطالعه ی جاندار، باید او را در زندگی طبیعی مطالعه کرد. نقش پذیری مهم ترین الگوی رفتاری است که در موجودات زنده ی دیگر وجود دارد و مشابه دلبستگی در انسان است (بالبی، ۱۹۶۰).
نظریه دلبستگی در ابتدا توسط جان بالبی (۱۹۷۹، ۱۹۸۸) روانکاو انگلیسی ابداع شد. وی متأثر از آموزه های کردارشناسی و روانکاوی سنتی، دلبستگی را به عنوان مهم ترین رفتار قابل مطالعه در کودکان عنوان کرد. بالبی مشاهده کرد که کودکان به منظور جدا نشدن از والدین یا برقراری مجدد نزدیکی با آن ها، رفتارهای گوناگونی از خود نشان می دهند (برای مثال گریه کردن، چسبیدن و بی قراری کردن). در آن زمان متخصصین روانکاوی بر این اعتقاد بودند که اینگونه رفتارها تظاهرات مکانیزم های دفاعی نابالغی هستند که برای سرکوبی درد هیجانی به کار گرفته می شوند (بالبی، ۱۹۵۸).
بالبی (۱۹۸۰) متوجه شد این رفتارها در گونه های مختلف پستانداران نیز دیده می شود. بنابراین به طرح این فرضیه پرداخت که این رفتارها احتمالاً از لحاظ تکاملی نقش به سزایی را ایفا می کنند. بالبی معتقد بود که انسان ها همانند بسیاری از موجودات زنده یک سیستم بیولوژیکی دلبستگی دارد که به محض رویارویی با خطرات داخلی و خارجی فعال می شود.
اگر در این زمان منابع فرد برای حذف خطر کافی نباشد پدیده ای به نام رفتارهای دلبستگی ظاهر می شود. کودکان بر مبنای کیفیت تجربه ای که از دلبستگی اولیه دارند، از دنیا، اشخاص و خود الگوهایی می سازند که بالبی این الگوها را الگوی کارکرد درونی می نامد. این الگوی کارکرد درونی، رفتار کودک را هدایت خواهد کرد. کودک بر پایه این الگوها رفتار دیگران را پیش بینی کرده و اسنادهای انگیزشی می سازد. این الگوها تغییر ناپذیرند و تجارب بعدی در پرتو تجارب قبلی تفسیر می شود (بالبی، ۱۹۷۹).
جان بالبی (۱۹۶۹) که اولین دیدگاه کردارشناسی دلبستگی را در مورد نوباوه- مراقبت کننده مطرح کرد از تحقیقات کنراد لورنز در مورد نقش پذیری بچه غازها الهام گرفت که معتقد بود بچه ی انسان مانند بچه ی حیوانات از یک رشته رفتارهای فطری برخوردار است که به نگه داشتن والد نزدیک او کمک می کند و احتمال محفوظ ماندن بچه را افزایش می دهد. در ضمن تماس با والد، تضمین می کند که بچه تغذیه خواهد شد، اما بالبی محتاطانه اشاره کرد که تغذیه، مبنای دلبستگی نیست. در عوض پیوند دلبستگی، خودش مبنای زیستی قدرتمندی دارد و می توان آن را در بشر تکاملی بهتر شناخت، بشری که بقای گونه در آن اهمیت بسیار زیادی دارد.
به عقیده بالبی (۱۹۶۹) رابطه نوباوه با والد، به صورت یک رشته علایم فطری آغاز می شود که والد را به طرف نوباوه می کشاند. به مرور زمان، پیوند عاطفی صمیمی ایجاد می شود، که توانایی هایی جدید شناختی و هیجانی به علاوه ی تاریخچه مراقبت صمیمانه و پذیرا از آن حمایت می کند. از دیدگاه بالبی نظام دلبستگی در سطوح گوناگونی از برانگیختگی عمل می کند. گاه کودک نیاز شدیدی به ماندن در کنار مادر دارد و گاه اصلاً چنین نیازی پیدا نمی کند. هنگامی که کودکان نوپا مادر را به عنوان پایگاهی امن برای کاوش های خود مورد استفاده قرار می دهند سطح فعال شدن آن ها نسبتاً پایین است. البته کودک هر از گاهی از حضور مادر مطمئن می شود و حتی مکن است گاه مجدداً نزد او باز گردد. اما در کل کودک می تواند به راحتی با قدری فاصله از مادر، بازی کند و به کاوش در اطراف خود بپردازد (بالبی، ۱۹۸۸). با این همه ممکن است این موقعیت به سرعت تغییر کند. اگر زمانی که یک کودک نوپا به مادر نگاه کند و او را در دسترس نبیند ( یا بدتر از این، او را در حال رفتن ببیند) با عجله به سمت مادر باز خواهد گشت. همچنین اگر کودک از حادثه ای مثلاً صدایی بلند بترسد، به سرعت نزد مادر بر می گردد. در این شرایط کودک مایل است تماس جسمانی نزدیکی با مادر داشته باشد و ممکن است پیش از آن که دوباره مادر را ترک کند نیاز داشته باشد در کنار مادر، آرامش زیادی به دست آورد. رفتار دلبستگی، به متغیرهای دیگری همچون وضعیت جسمی کودک نیز بستگی دارد اگر کودکی خسته یا بیمار باشد نیاز او به ماندن در کنار مادر، بیش از نیاز او به کاهش در محیط خواهد بود (بالبی، ۱۹۸۲).
یک متغیر هم در پایان نخستین سال زندگی، الگوی کارکرد کلی کودک از نماد دلبستگی است. یعنی کودک بر مبنای تعامل های روزانه خود، به تدریج طرحی کلی از پاسخ دهی و قابل دسترس بودن مراقب خود بوجود آورده است. بنابراین مثلاً دختر یکساله ای که نسبت به در دسترس بودن مادرش دچار تردید هایی کلی شده باشد، در مورد کاوش موقعیت های جدید در هر فاصله ای از او احساس اضطراب خواهد کرد. برعکس اگر دختر بچه اساساً به این نتیجه رسیده باشد که مادرم مرا دوست دارد و هر گاه به او نیاز داشته باشم در کنارم است، با شهامت و شور و شوق بیشتری به کاوش جهان خواهد پرداخت. با وجود این نیز گاه به گاه حضور مادرش را کنترل خواهد کرد زیرا نظام دلبستگی بیش از آن حیاتی است که بتواند به زودی خاموش شود (بالبی، ۱۹۷۳).
روانشناسان نخست این نظریه را مطرح کردند که کودک به این علت به مادر دلبستگی پیدا می کند که مادر منبع تغذیه یعنی برآورده ساختن یکی از نیازهای کودک است. اما این نظریه پاسخگوی برخی واقعیت ها نبود. برای مثال جوجه اردک ها و جوجه مرغ ها هر چند از بدو تولد غذایشان را خودشان تأمین می کنند، ولی در عین حال دنبال مادر راه می روند و وقت زیادی با او صرف می کنند. آرامشی که آن ها از حضور مادر بدست می آورند نمی تواند از نقش مادر در غذا دادن به آن ها نشأت گرفته باشد. سلسله آزمایش های معروفی که «هری و هارلو» با میمون ها انجام دادند نشانگر آن است که در دلبستگی مادر– فرزند چیزی فراتر از نیاز به غذا مطرح است (هارلو و هارلو،[۴۲] ۱۹۶۹). بالبی (۱۹۸۲) معتقد بود که رفتار انسان را تنها از طریق بررسی محیط انطباقی آن یعنی محیطی بنیادی که این رفتار در آن محیط تکامل یافته است، می توانیم درک کنیم. در بخش بزرگی از تاریخ بشر احتمالاً انسان ها در گروه های کوچک از این سو به آن سو به جستجوی غذا بر می آمدند و غالباً در خطر حمله ی شکارچیان و حمایت از کودکان و بیماران، با یکدیگر همکاری می کردند.کودکان برای برخوردار شدن از این حمایت، باید نزدیک بزرگسالان می ماندند. اگر کودکی از بزرگسالان جدا می شد، ممکن بود کشته شود بنابراین کودکان احتمالاً رفتارهای دلبستگی یعنی حرکات و علایمی که نزدیکی و مجاورت آن ها با مراقبان را حفظ می کند و افزایش می دهد در خود بوجود آورده اند.
گریه یک کودک یک علامت مشخص است، گریه فریاد پریشانی است. هنگامی که نوزاد درد می کشد و یا می ترسد، گریه می کند و والدین مجبور می شوند به سرعت به سراغ او بروند و ببینند چه مشکلی پیش آمده است. نوع دیگر رفتار دلبستگی، لبخند کودک است. هنگامی که کودک در پی نگاه والدینش لبخند می زند والدین به کودک احساس محبت می کنند و از بودن در کنار او لذت می برند. غان و غون کردن، چنگ زدن، مکیدن و تعقیب کردن، از جمله ی دیگر رفتارهای دلبستگی هستند (کرین[۴۳]، ۱۹۴۳، ترجمه خوی نژاد و رجایی، ۱۳۸۴).
۲-۴-۲- پیدایش دلبستگی در کودک
بالبی معتقد بود دلبستگی در کودک بدین ترتیب بوجود می آید: در آغاز، پاسخدهی اجتماعی کودکان تصادفی است. مثلاً آن ها به هر چهره ای لبخند می زنند و با رفتن هر کسی گریه می کنند. بین ۳ تا ۶ ماهگی، کودکان پاسخدهی خود را به چند آشنا محدود می کنند و به ویژه فرد خاصی را آشکارا ترجیح می دهند و حضور غریبه ها آن ها را نگران می کند. اندک زمانی بعد، تحرک بیشتری پیدا می کنند و با سینه خیز رفتن، در حفظ نزدیکی خود با نماد اصلی دلبستگی خویش، نقش فعال تری را ایفا می کنند و مراقب هستند که این والد کجاست و هر علامتی دال بر جدا شدن ناگهانی والد، پاسخ دنباله روی را در آن ها راه اندازی می کند. کل این فرایند، یعنی تمرکز بر نماد اصلی دلبستگی که پاسخ دنباله روی را راه اندازی می کند، مشابه نقش پذیری در سایر گونه هاست. کودکان آدمی نیز همانند بچه های بسیاری از گونه های دیگر، از نماد دلبستگی خاصی نقش پذیرفته اند و وقتی این والد به راه افتد، بلافاصله او را دنبال می کنند. بالبی متوجه شد که چرا نوزادان و کودکان هنگام جدا شدن از والدین شان چنین مضطرب می شوند. به نظر او، کودک آدمی به عنوان محصول تکامل، به بودن در کنار والد یا کسی که از او نقش پذیرفته است، نیاز غریزی دارد. این نیاز در کنه وجود کودک ریشه دارد و شاید اگر این نیاز نبود، نسل آدمی پابرجا نمی ماند تا حدی که خود کودک گاه ممکن است احساس کند که قطع تماس با والد، به مرگ او منجر خواهد شد (کرین، ۱۹۴۳، ترجمه خوی نژاد و رجایی، ۱۳۸۴). بالبی معتقد بود اگر چه الگوی دلبستگی در خلال روابط کودک با مراقبش در طی سال اول زندگی شکل می گیرد، اما می تواند در زمان های بعدی تغییر کند، هر چند ساختار اولیه ی این بنای دلبستگی تقریباً ثابت باقی می ماند. در ابتدا، دلبستگی نوزاد به چهره ی دلبستگی، بقای او را تضمین می کند. در بزرگسالان نیز به هنگام مواجهه با خطر، سیستم دلبستگی آن ها که در اوایل کودکی شکل گرفته فعال می شود و موجب ظهور رفتارهای دلبستگی جستجوی حمایت می گردد (اینسورث و همکاران، ۱۹۷۸).
۲-۴-۳- انواع دلبستگی
مری اینسورث، یکی از همکاران بالبی، مشاهدات گسترده ای روی کودکان و مادران شان در اوگاندا و ایالات متحده انجام داد و نوعی شیوه ی آزمایشگاهی برای سنجش درجه ی امنیت دلبستگی کودکان ۱۲ تا ۱۸ ماهه ابداع کرد. این شیوه که موقعیت ناآشنا نامیده شد، شامل مجموعه ای از رویدادهاست که در آن کودک هنگامی که مراقب اولیه اتاق را ترک می کند و به آن برمی گردد، مورد مشاهده واقع می شود. طی این توالی، کودک از طریق آینه ی یک طرفه تحت مشاهده قرار می گیرد و شاخص های گوناگون از جمله سطح فعالیت، میزان درگیری در بازی، گریه و سایر نشانه های آشفتگی، فاصله از مادر و تلاش برای جلب توجه مادر، فاصله با غریبه و تعامل با او، ثبت می شوند. از نظر آن ها، کودکان بر اساس رفتارهایشان در یکی از سه گروه زیر طبقه بندی می شوند.
دلبسته ی ایمن:
صرف نظر از اینکه کودک به هنگام رفتن مادر از اتاق، آشفته می شود یا نه، شیرخوارگانی که به عنوان دلبسته ی ایمن طبقه بندی می شوند، هنگام بازگشت مادر به اتاق، با او تعامل می کنند. بعضی از کودکان از فاصله ی دور با نگاهی نشان می دهند که متوجه برگشت مادر شده اند و همچنان مشغول بازی با اسباب بازی ها می مانند. برخی دیگر خواهان تماس بدنی با مادر می شوند. عده ای هم در سراسر جلسه ی ارزیابی، فقط به مادر توجه دارند و هنگامی که مادر از اتاق بیرون می رود، پریشانی شدیدی نشان می دهند. به طور کلی ۶۰ تا ۶۵ درصد کودکان شیرخوار آمریکایی در این گروه قرار می گیرند.
دلبسته ی ناایمن – اجتنابی:
این شیرخوارگان به هنگام بازگشت مادر، از تعامل با او پرهیز می کنند. بعضی از آن ها مادر را تقریباً به کلی نادیده می گیرند و برخی نیز در جهت تعامل با مادر و هم از جهت اجتناب از تعامل با او، واکنش هایی انجام می دهند. شیرخوارگان اجتنابی هنگام حضور مادر در اتاق توجه کمی به او دارند و هنگامی که مادر از اتاق بیرون می رود، معمولاً پریشانی نشان نمی دهند و اگر پریشانی هم نشان دهند، هر غریبه ای نیز همانند مادر می تواند به آسانی آن ها را آرام کند. حدود ۲۰ درصد از شیرخوارگان آمریکایی در این طبقه قرار می گیرند.
دلبسته ی ناایمن – دوسوگرا:
شیرخوارگانی به عنوان دوسوگرا طبقه بندی می شوند که در موقع بازگشت مادر، در برابر او به مقاومت دست می زنند. آنان در آن واحد، هم در جستجوی برقراری ارتباط جسمانی با مادر هستند و هم از آن پرهیز می کنند. برای مثال ابتدا گریه می کنند تا مادر آن ها را بغل کند، اما پس از بغل شدن با عصبانیت پیچ و تاب می خورند تا از آغوش مادر در بیایند. برخی کودکان رفتار منفعلانه دارند. به این معنا که وقتی مادر باز می گردد، با گریه کردن، او را به خود می خوانند ولی سینه خیز به سوی او نمی روند و وقتی هم مادر به سوی آن ها می رود، در برابرش مقاومت نشان می دهند. حدود ۱۰ درصد از شیرخوارگان آمریکایی در این دسته طبقه بندی شده اند (اینسورث و همکاران، ۱۹۷۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ب.ظ ]




۳۸۳

 

۷۸۸/۲۴۹۵۷
۰۴۶/۱۳۶

 

۴۵۱/۱۸۳

 

۰۰۰/۰

 

 

 

جدول شماره ۴ -۲۵، جدول ANOVA ، نیز معنی­دار بودن رگرسیون و رابطه خطی بین متغیرها را نشان می­دهد. جهت بررسی این رابطه خطی بین متغیرهای مستقل (پیش ­بینی­کننده) و متغیر ملاک (وابسته)، نسبت میان مجذور میانگین رگرسیون و مجذور میانگین باقیمانده (آزمون F) محاسبه شده و نسبت F برابر با ۴۵۱/۱۸۳ می­باشد. با توجه به اینکه F محاسبه شده بزرگتر از F جدول با درجات آزادی (۲ و۳۸۱) است، بنابراین فرض صفر رد می­ شود و سطح معناداری ۰۰۰/۰ بدست آمده، معنی­دار بودن آن (رگرسیون و ضرایب محاسبه شده) را در سطح ۹۹ درصد اطمینان تایید می­ کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول شماره ۴- ۲۶: جدول ضرایب رگرسیون (استاندارد نشده و استاندارد شده)

 

 

مدل ۱

 

ضرایب استاندارد نشده

 

ضرایب استاندارد شده

 

t

 

سطح معناداری

 

 

 

B

 

خطای استاندارد

 

Beta

 

 

 

ثابت
سن
تحصیلات

 

۹۳۰/۷۹
۰۱۲/۱۰-
۴۱۴/۴-

 

۸۶۱/۱
۷۸۳/۰
۹۷۸/۰

 

۵۶۷/۰-
۲۰۰/۰-

 

۹۵۶/۴۲
۷۹۲/۱۲-
۵۱۴/۴-

 

۰۰۰/۰
۰۰۰/۰
۰۰۰/۰

 

 

 

در جدول شماره ۴ -۲۶، نتایج اصلی رگرسیون مشخص گردیده است. ستون B در این جدول به عنوان ضریب به منظور پیش ­بینی مقدار y در معادله رگرسیون مورد استفاده قرار می­گیرد. با قرار دادن مقادیر a و b در فرمول عمومی معادله رگرسیون چندگانه مقدار پیش ­بینی­شده متغیر وابسته به دست می ­آید.
Y = a + b1x1+ b2x2
بر اساس مقادیر ستون B معادله رگرسیون را می­توان به شرح زیر نوشت:
Y = 930/79+ 10/012x1+ 4/414x2
در این جدول مقدار t تک­تک ضرایب رگرسیون نیز محاسبه شده و سطح معناداری آنها در آخرین ستون جدول آمده است. همانطور که مقدار سطح معناداری نشان می­دهد، اثرات هر دو متغیر معنادار شده است.
در مورد اهمیت نقش متغیرهای مستقل در پیشگویی معادله رگرسیون باید از مقادیر بتا استفاده کرد. از آنجا که مقادیر بتا استاندارد شده می­باشد، بنابراین از طریق آن می­توان در مورد اهمیت نسبی متغیرها قضاوت کرد. بزرگ بودن مقدار بتا نشان­دهنده اهمیت نسبی و نقش آن در پیشگویی متغیر وابسته می­باشد. بنابراین در اینجا می­توان قضاوت کرد که متغیر سن به مراتب سهم بیشتری در مقایسه با متغیر تحصیلات در پیش ­بینی متغیر وابسته دارد؛ زیرا یک واحد تغییر در انحراف معیار آن باعث می­ شود تا انحراف معیار متغیر وابسته (وضعیت فعالیت) به اندازه ۵۶۷/۰ تغییر کند. این مقدار برای متغیر مستقل تحصیلات به ترتیب ۲۰۰/۰ می­باشد.
لازم به یادآوری است که از ضرایب B برای پیش ­بینی تغییرات استفاده می­ کنند در صورتیکه از ضرایب بتا برای تعیین میزان اثر متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته استفاده می­ شود.
جدول شماره ۴ -۲۷: نتایج ضرایب همبستگی و ضرایب تعیین

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ب.ظ ]




۳-۴-۱-۳ استفاده از حل تحلیلی
حل‌های تحلیلی در تعیین میزان عملکرد پیل‌های سوختی در ازای شرایط مختلف پارامترها، حـل‌هایی با دقت و سرعت مناسب است و بنابراین با دلایل مطرح شده در قسمت ۳-۴-۱-۱ و ۳-۴-۱-۲ تنها حل قابل استفاده در الگوریتم بهینه‌سازی حاضر، حل تحلیلی است. در فصل چهارم به معرفی نرم‌افزار پیل سوختی پلیمری که در گروه پیل سوختی دانشگاه صنعتی بابل تدوین شده است پرداخته شده است. این نرم‌افزار با گرفتن مقادیر پارامترها به حل تحلیلی پیل سوختی پرداخته و در نهایت منحنی پلاریزاسیون و منحنی توان را رسم می‌کند. در پژوهش حاضر از این نرم افزار که بر پایه حل تحلیلی است، جهت ایجاد توابع ارزیابی استفاده شده است.
مقاله - پروژه
۳-۴-۲ تعریف تابع برازندگی
پس از رسم منحنی پلاریزاسیون و منحنی توان توسط حل تحلیلی معیارهای متفاوتی را می‌توان بعنوان تابع برازندگی درنظر گرفت که از آن جمله می توان به سطح زیر نمودار پلاریزاسیون و بیشترین مقدار توان و … اشاره کرد. هر کدام از معیارهای گفته شده، شاخص‌های مشابهی از عملکرد پیل سوختی را بیان می‌کنند. در تحقیق حاضر بیشترین مقدار در منحنی توان بعنوان معیار عملکرد یا بعنوان تابع برازندگی درنظر گرفته شده است. شکل (۳-۶) این معیار را به وضوح نشان می‌دهد.

شکل (۳-۶) تعیین مقدار ماکزیموم بعنوان تابع برازندگی
۳-۴-۳ برنامه نویسی در محیط Manuscript File نرم افزار MATLAB
در میان محیطهای مختلف برنامه نویسی مثل Basic ، Fortran ، C و . . . نرم افزار MATLAB یک نرم افزار توانمند و چندگانه به شمار می آید. قابلیت محاسباتی بالا و سریع، زبان بسیار ساده برنامه نویسی، قابلیت رسم گرافهای چند بعدی و استفاده از جعبه ابزارهای مختلف از قبل آماده شده، این نرم افزار را در زمره یکی از پرکاربردترین نرم افزارها در عرصه بهینه سازی قرار می دهد. به دلیل سادگی ساختار زبان برنامه نویسی و توانایی های ذکر شده فوق از این نرم افزار برای برنامه نویسی استفاده گردید. Manuscript File این نرم افزار محیطی برای برنامه نویسی کاربران است که در تحقیق حاضر از این محیط جهت تدوین برنامه بهینه سازی الگوریتم استفاده شد.
۳-۴-۴ استفاده از الگوریتم ژنتیک نخبه گرا
الگوریتمهای متفاوتی جهت بکارگیری مفاهیم ژنتیک وجود دارد که ممکن است کاربرد آنان علاوه بر مزایا و معایب هر یک از الگوریتمها، به سلیقه کاربران وابسته باشد. الگوریتم نخبه گرا به دلیل حفظ جواب بهینه و عدم از بین رفتن مقادیر بهینه در تعداد نسلهای زیاد، یکی از قویترین الگوریتمهای ژنتیک می باشد که قابلیت‌های آن ثابت شده است. نمودار گردشی الگوریتم مورد استفاده در شکل (۳-۷) آورده شده است.
۳-۴-۴-۱ کدگذاری مقادیر پارامترها
دامنه تغییرات در نظر گرفته شده برای این متغـیرها در الگوریتم حاضر در جـدول (۳-۱) آورده شـده اسـت. برای کدگذاری این سه پارامتر از شیوه کدگذاری اعداد حقیقی استفاده شده است، به این ترتیب که برای ایجاد هر کروموزوم، برنامه نوشته شده در مطلب دو عدد بین مقادیر ۰.۵ تا ۵ را بصورت کاملا تصادفی حدس می زند که این مقادیر حدسی بعنوان فشارهای آند و کاتد در نظر گرفته می شوند، همچنین یک عدد تصادفی بین ۶۸ تا ۸۰ را حدس زده و این مقدار حدسی را به عنوان مقدار در نظر گرفته شده برای دمای کارکردی پیل در نظر می گیرد.
جدول (۳-۱) دامنه مقادیر در نظر گرفته شده برای پارامترها

 

پارامتر حد پایین حد بالا
فشار کاتد ۵/۰ bar ۵ bar
فشارآند ۵/۰ bar ۵ bar
دمای سلول ۶۸ oC ۸۰oC

شکل (۳-۷) نمودارالگوریتم ژنتیک بکار گرفته شده در تحقیق حاضر
۳-۴-۴-۲ انتخاب تعداد جمعیت اولیه و تعداد نسل ها
تعداد نسل و تعداد جمعیت اولیه معمولا نسبت به تعداد پارامترهای متغیری که قرار است توسط الگوریتم ژنتیک بهینه شود تعیین می گردند. معمولا برای تعداد سه پارامتر مقدار ۲۰ جمعیت اولیه و تعداد ۱۵۰ تا ۲۰۰ نسل را در نظر می گیرند ]۲۴[ ولی در این تحقیق برای قویتر کردن تعداد جستجو مقدار ۲۵ کروموزوم برای جمعیت اولیه انتخاب شد و برای سرعت بیشتر در اجرای برنامه تعداد۱۵۰ نسل برای جستجو در نظر گرفته شد.
۳-۴-۴-۳ اعمال اپراتور پیوند و جهش در الگوریتم ژنتیک حاضر
در شیوه نمایش حقیقی از رابطه زیر میتوان برای پیوند ژنهای والدین و تولید ژنهای فرزندان استفاده کرد.
(۳-۷)
رابطه فوق میتواند عمل پیوند را به شایستگی اعمال نماید که در این تحقیق هم از همین رابطه برای سیستم اعداد حقیقی استفاده شده است. در رابطه فوق R یک عدد تصادفی بین صفر و یک است. عملگر جهش هم که از عملگرهای اساسی در ژنتیک محسوب می شود با رابطه زیر اعمال شده است.
(۳-۸)
نرخ جهش و نرخ پیوند بر اساس مقادیر پیشنهاد شده در مقاله محمد و همکارش ]۲۴[ به ترتیب ۱۰% و ۹۰% انتخاب شده است. مقادیری که برای پارامترهای کنترلی ژنتیک در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است در جدول (۳-۲) نمایش داده شده است.
جدول (۳-۲) مقادیر پارامترهای الگوریتم ژنتیک

 

تعداد نسل ها ۱۵۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ب.ظ ]




۱- نجفی، پیشین، ج ۴۲، ص ۱۳
در مورد این سؤال چند فرض مطرح است: اول اینکه قانونگذار با بهره گرفتن از وحدت ملاک مبدأ مهلت را از زمان نقص عضو یا جرح قرار داده باشد. دوم آنکه قانونگذار مبدأ را مشخص ننموده باشد، چرا که در صدر این ماده موردی از زمان وقوع نقص عضو یا جرح نمیبینیم.
اداره حقوقی قوه قضائیه احتمال اول را پذیرفته است و چنین مقرر میدارد:۱ «مبدأ مهلت در مورد قتل (اعم از خطا و شبه عمد و عمد موجب دیه) از حین تحقق مرگ است و در مورد جراحت و شکستگیها از زمان وقوع جرم، اگر جراحت مسری نباشد والا مبدأ از حین توقف سرایت محسوب خواهد شد و در هر صورت، صدور حکم از محکمه و یا قطعی شدن آن و همچنین تاریخ اجرای حکم تأثیری در مهلت پرداخت دیه ندارد.» همچنین رویه دادگاهها در نقص عضو یا جرح همانند قتل، مهلت از زمان وقوع جنایت است.
به نظر نگارنده این ماده در این قسمت دارای ایراد آشکار میباشد، چرا که جرایم علیه نفس کاملاً متفاوت با جرایم مادون نفس میباشد و این دو دارای حکم واحد نیستند تا بتوانیم وحدت ملاک را میان آنها جاری کنیم و مبدأ مهلت در قتل را به نقص عضو یا جرح تسری دهیم و رویه فعلی دادگاهها در این مورد کاملاً خلاف مقررات است.
پیشنهادی که میتوان در جهت رفع این اشکال بیان نمود این است که از«زمان وقوع جنایت» به جای «زمان وقوع قتل» استفاده کنیم تا جنایت هم شامل قتل و هم نقص عضو یا جرح گردد.
از آنجایی که ماده ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی راجع به انواع قتلهاست این ایراد مختص نقص عضو یا جرح عمدی نیست بلکه به دیگر جنایات نیز تسری پیدا میکند.
در مورد لزوم پرداخت دیه در طی یکسال یا در پایان یکسال در ادامه خواهیم پرداخت اما ظهور ماده بر این است که دیه در پایان یکسال قابل وصول است.
۱- نظریه اداره حقوقی قوه قضائیه به شماره ۶۴۷۵/۷ مورخ ۵/۱۱/۱۳۶۴
حنفیان و در رأس آن ابوحنیفه معتقد است که مهلت پرداخت دیه قتل عمد سه سال میباشد که این مورد برخلاف نظر مشهور فقهاست چرا که آنان مهلت دیه قتل عمد را یکسال میدانند.

گفتار دوم: در جنایات شبهعمد و در حکم آن

در مورد زمان پرداخت دیه شبهعمد بر خلاف عمد و خطای محض روایت صریحی وجود ندارد و روایات مخصوص قتلعمد و خطای محض میباشد. به همین دلیل این موضوع مورد اختلاف فقها قرار گرفته است. فلذا با توجه به عدم نص صریح در روایات باید احتمالات مختلف را مطرح کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
احتمال اول آنست که دیه قتل شبهعمد مانند دیه قتل عمد ظرف مدت یکسال پرداخت شود، به دلیل اینکه همانگونه که از نامش پیداست این قتل شبیه به عمد است.
احتمال دوم آنکه دیه قتل شبهعمد را مانند دیه خطای محض لحاظ کرده و مدت پرداخت آن را همان سه سال بدانیم، چون قتل شبه عمد نیز از اقسام قتل خطاست. در روایت هم تصریح به قتل خطای محض نشده است، بلکه کلمه خطا را به طور مطلق به کار برده، بنابراین شامل خطای شبه عمد نیز میشود.۱
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
احتمال سوم آن است که زمانی متوسط میان زمان پرداخت دیه قتل عمد و قتل خطای محض در نظر گرفته شود، زیرا مشخص است که قتل شبهعمد باید از قتل عمد آسانتر و از قتل خطای محض سختتر گرفته شود و این کار از طریق بینابین میسر است.
احتمال اول به دلایل ذیل ضعیف میباشد:
الف)هدف قانونگذار در قتل عمد تشدید مجازات بوده است و این تشدید را نمیتوان در قتلی که تعمدی در آن نبـوده جاری ساخت و از طرفـی تفکیک جنایات به عمد، شبه عمد و خطای محض
۱- خویی، پیشین، ج۲، ص ۱۹۵
وجود تسهیلات برای قاتل میباشد. بدین معنی که اگر کسی مرتکب قتل عمد شود باید تسهیلات کمتری نسبت به کسی که مرتکب قتل شبهعمد شده است دریافت دارد، به همین دلیل نمیتوان این دو را یکی دانست.
ب)دلیل دیگر اینکه قتل عمد برخلاف قتل شبهعمد کاملاً با قصد و نیت انجام میپذیرد و عدالت کیفری اقتضا نمیکند که کسی که تعمد داشته و کسی که عمدش مخدوش بوده را یکسان تلقی کنیم و به آن دو تسهیلات مساوی دهیم، در صورتی که خطر کسی که عمد داشته به مراتب بیشتر از کسی است که تعمدی در انجام آن عمل نداشته است.
احتمال دوم نیز ضعیف میباشد، زیرا همانطور که در بالا بیان نمودیم هدف قانونگذار از تفکیک انواع جنایات و اختصاص مهلت پرداخت برای هرکدام از آنها دادن تسهیلات کمتر یا بیشتر برای قاتل بوده است. بدین ترتیب که قاتلی که به صورت خطای محض مرتکب قتلی شده است بدلیل اینکه هیچ قصدی در فعل و نتیجه ندارد خطرش کمتر از خطر کسی است که مرتکب قتل شبهعمد شده است و به همان میزان میبایست تسهیلات بیشتری دریافت دارد و از طرفی با یکسان دانستن این دو قتل عدالت نیز برقرار نخواهد شد. همچنین اگر دیه را مجازات قلمداد کنیم۱ نمیتوان برای دو عمل متفاوت به صورت یکسان مجازات تعیین نمود.
به نظر میرسد احتمال سوم منطقی و موجه باشد چرا که مطابق با عمل انجام شده از طرف جانی و با توجه به شدت و خفت آن برای وی مهلت درنظر گرفته شده است و همانطور که شدت قتل شبه عمد کمتر از قتل عمد است میبایست تسهیلات بیشتر و مدت آن افزون از قتل عمد باشد و از آنجایی که شدت آن از قتل خطای محض بیشتر است میبایست تسهیلات کمتر و مدت کوتاهتری نسبت به آن در نظر گرفته شود.
همچنین این احتمال از آنجایی که مهلت انواع قتلها را یکسان ندانسته است کاملاً مطابق با عدالت است. مشهور فقها احتمال سوم را پذیرفته اند.۲
۱- ماده ۱۲قانون مجازات اسلامی
۲- امام خمینی، پیشین، ج ۲، ص ۵۵۸
قانونگذار در بند ب ماده ۳۰۲ از نظر مشهور تبعیت کرده و اینچنین مقرر میدارد: «دیه قتل شبیه عمد در ظرف دو سال پرداخت میشود.»
در مورد اینکه چرا دیه قتل شبهعمد باید ظرف دو سال پرداخت شود توضیح کامل داده شده اما در مورد اینکه دیه مقرر شده در انتهای دو سال پرداخت شود یا به صورت قسطی و بعد از سال اول نصف آن ادا شود و در سال دوم نصف دیگرش مورد بحث است!
بعضی از فقها معتقدند که میزان دیه در طول دو سال تقسیم میشود و در پایان هر سال یک دوم دیه پرداخت میگردد.۱
رئیس قوه قضائیه وقت طی بخشنامهای در مورد دیه شبه عمد تعیین تکلیف نموده است و جانی را در پایان هر سال ملزم به پرداخت نصف دیه دانسته است.۲
اما آنچه از فحوای قانون برمیآید این است که در پایان دو سال جانی ملزم به پرداخت دیه است و قبل از اتمام دو سال نمیتوان وی را ملزم به پرداخت دیه نمود و او را بابت عدم پرداخت بازداشت کرد.۳
رویه فعلی دادگاهها و اجرای احکام بر همین منوال است که در پایان دو سال دیه را قابل وصول میدانند. چنانچه قاتل در شبهعمد نتوانست در موعد مقرر دیه را پرداخت نماید و بین طرفین تراضی بر تأخیر از این مهلت صورت نگرفت، تکلیف چیست؟
قانونگذار در ماده ۳۰۳ قانون مجازات اسلامی تسهیل دیگری را برای قاتل شبهعمد درنظر گرفته و در این باره مقرر میدارد: «اگر قاتل در شبیه عمد در مدت معین قادر به پرداخت دیه نباشد به او مهلت مناسب داده میشود.»
۱- امام خمینی، پیشین، ج ۲، ص ۵۵۸
۲- بخشنامه رئیس قوه قضائیه به شماره ۱۲۹۴۱/۷۸/۸ مورخ ۸/۱۲/۱۳۷۸
۳- نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه، شماره ۹۵۲/۷ مورخ ۳۰/۶/۱۳۶۲
منظور از مهلت مناسب، مهلتی است که با تشخیص دادگاه، محکومعلیه بتواند در آن مهلت به طریق مقتضی دین خود را بپردازد. این ماده جایگزین ماده ۱۰ قانون دیات مصوب ۱۳۶۱ شده است که به جای واژه «مهلت طولانی» از واژه «مهلت مناسب» استفاده نموده است و قانونگذار با دقت کامل این قانون را تغییر داده است چرا که مهلت طولانی از چند جهت مورد ایراد میباشد.
اولاً: منظور از مهلت طولانی مشخص نیست چه زمانی مدنظر است. یکسال، سهسال، پنجسال و این امر موجب اعمال سلیقه توسط قضات دادگاهها و همچنین موجب سردرگمی مجنیعلیه یا اولیای دم خواهد شد.
ثانیاً: وجود مهلت طولانی، موجب عسرت و تنگدستی مجنیعلیه خواهد شد و همچنین موجب بیاعتمادی نسبت به دستگاه قضایی شده، در نتیجه قانونگذار بجای این واژه، واژه «مهلت مناسب» را جایگزین نموده و دادگاه با توجه به شرایط و اوضاع و احوال از جمله وضعیت مالی، درآمد و امکانات قاتل مهلت مناسبی به او میدهد.۱
هر چند که مهلت مناسب مندرج در این ماده نیز ابهام آمیز است و مشخص نیست منظور از مهلت مناسب تا چه زمانی است! لذا شایسته است که مقنن اسلامی مدت معینی را تعیین کند تا تکلیف اولیای دم مقتول مشخص باشد.
ذکر چند نکته راجه به این ماده خالی از فایده نمیباشد:
الف) در مقام اکتفا به نص این ماده مختص به قتل شبهعمدی است و شامل قتل عمدی و خطای محض نخواهد شد که در بحث بعدی به آن خواهیم پرداخت.
ب) حکم این ماده اختصاص به دیه قتل شبهعمد دارد، اما در مورد صدمه و جرح غیرعمدی دو احتمال وجود دارد. یک احتمال آن است که تقسیط در موارد مذبور صحیح نباشد، زیرا نص قانونی ندارد. احتمال دیگر این که در موارد مذبور نیز بتوان حکم این ماده را جاری کرد، زیرا قتل و جرح از نظر شرایط پرداخت دیه یکساناند و تخفیفی که قانونگذار داده است قاعدتاً در تمامی موارد باید اجرا شود.۱
۱- صادقی، جواد، جدول دیات، انتشارات آیدین، تبریز، ۱۳۸۴، ص ۱۷۳
در پاسخ باید بگوییم با توجه به نص صریح قانونگذار این ماده شامل جرایم علیه مادون نفس که به صورت شبهعمد واقع شده است نخواهد شد.
البته لازم میبود قانونگذار در تدوین این ماده دقت کافی به عمل میآورد و همانطور که در ماده قبلی احکام قتل (مانند مهلت) را به نقص عضو یا جرح سرایت میداد در این ماده نیز بهتر میبود برای پرداخت نقص عضو یا جرح که به صورت شبهعمد صورت میگرفت بعد از پایان دو سال مهلت مناسب قرار میداد. از طرف دیگر شاید مدنظر قانونگذار فقط قتل شبهعمد بوده چرا که به جز موارد خاص، علیالاصول پرداخت دیه قتل بسیار سنگینتر از نقص عضو یا جرح است، به همین خاطر قانونگذار خواسته در جایی که به محکومعلیه فشار وارد میآید به او کمکی کرده باشد و در جایی که این فشار کمتر است برای محکوم علیه تخفیفی قائل شده باشد.
ج)آیا با وجود قانون اعسار نیاز به تصویب ماده ۳۰۳ قانون مجازات اسلامی بود و آیا حکم این دو ماده یکسان است؟
پاسخ منفی است و حکم این دو ماده یکسان نیست و مهلت مناسب موضوع ماده ۳۰۳ قانون مجازات اسلامی ارتباطی با تقسیط ندارد چراکه تقسیط تصمیم حقوقی جداگانهای است که ماده ۳۷ قانون اعسار مصوب ۲۰/۹/۱۳۱۳ آن را پیشبینی کرده است. بنابراین اگر کسی دادخواست اعسار بدهد و اعسار وی محرز نگردد دادگاه در اجرای ماده ۳۷، دیه را تقسیط میکند و تقسیط با مهلت مناسب دارای فرق اساسی است. در تقسیط، بدهی به صورت چند جزء (قسط) و هر جزء در تاریخ معینی اما در مهلت مناسب پرداخت میشود. فقط مدتی به زمان مزبور اضافه خواهد شد و محکومعلیه در طول مدت ملزم به پرداخت دیه نیست و در پایان آن مهلت میبایست دیه را بپردازد.
۱- زراعت، پیشین، ص ۱۸۲
در مورد پرداخت دیه در جرایم در حکم شبهعمد نص صریحی وجود ندارد اما قبل از ورود به بحث در این زمینه لازم میآید نکته ای توضیح داده شود.
در برخی از جرایم قانونگذار حکم یک جرم را به جرایم دیگر تسری داده است و مجازات دیگری را برای آن در نظر گرفته است ولی نه به این صورت که این دو جرم را دارای یک عنصر بداند. برای نمونه تبصره ۲ ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی از قتل به منزله شبهعمد سخن به میان میآورد در حالی که برخلاف قتل شبهعمد که مرتکب قصد فعلی که نوعاً سبب کشتن نمیشود را دارد ولی قصد نتیجه ندارد. در این تبصره مرتکب تعمد در فعل و نتیجه داشته است. فلذا نتیجهای که استنباط میشود این است که هدف قانونگذار از جاری ساختن حکم یک جرم بر جرم دیگر این نیست که عناصر آن را یکی بداند بلکه میخواهد احکام و مجازات جرم دوم را بر اولی بار کند.
اما با وجود عدم نص راجعبه مهلت پرداخت دیه در جرایم در حکم شبهعمد به نظر میرسد که پرداخت دیه در اینگونه از جرایم حال و فوری است اما با توجه به شرح رفته میتوان احکام شبهعمد را در جرایمی که در حکم شبه عمد هستند جاری ساخت و حکم به پرداخت آن ظرف دو سال داد.
در این زمینه رأی وحدت رویهای نیز وجود دارد که مؤید این مطلب است.
«قتل غیرعمدی در اثر بیاحتیاطی در رانندگی وسیله نقلیه موتوری بدون داشتن پروانه رانندگی که مجازات آن در ماده ۷۱۴ قانون مجازات اسلامی معین شده از آن جهت که نوعاً تفریط به نفس است، در حکم شبهعمد بوده و از لحاظ پرداخت دیه مشمول بند ب ماده ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی است.»۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:25:00 ب.ظ ]